فرم اصیل

بردگی یعنی دیگری فکر کند و تصمیم بگیرد و من عمل کنم t.me/formasil

فرم اصیل

بردگی یعنی دیگری فکر کند و تصمیم بگیرد و من عمل کنم t.me/formasil

فرم اصیل

در گذر از مسیر پر پیچ زندگی، شاید رها کردن خرافات و تعصبات گره خورده به عقاید ضعیف و وهمی بزرگترین کار باشد
همه ی ما خواسته ،ناخواسته درگیر چنین مشکلی هستیم
امتحان کن!!
آیدی تلگرام t.me/formasil

نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افسوس» ثبت شده است

آن یار کز او خانه ما جای پری بود

سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود


دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش

بیچاره ندانست که یارش سفری بود


تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد

تا بود فلک شیوه او پرده دری بود


منظور خردمند من آن ماه که او را

با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود


از چنگ منش اختر بدمهر به دربرد

آری چه کنم دولت دور قمری بود


عذری بنه ای دل که تو درویشی و او را

در مملکت حسن سر تاجوری بود


اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت

باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود


خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین

افسوس که آن گنج روان رهگذری بود


خود را بکش ای بلبل از این رشک که گل را

با باد صبا وقت سحر جلوه گری بود


هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ

از یمن دعای شب و ورد سحری بود



حافظ