فرم اصیل

بردگی یعنی دیگری فکر کند و تصمیم بگیرد و من عمل کنم t.me/formasil

فرم اصیل

بردگی یعنی دیگری فکر کند و تصمیم بگیرد و من عمل کنم t.me/formasil

فرم اصیل

در گذر از مسیر پر پیچ زندگی، شاید رها کردن خرافات و تعصبات گره خورده به عقاید ضعیف و وهمی بزرگترین کار باشد
همه ی ما خواسته ،ناخواسته درگیر چنین مشکلی هستیم
امتحان کن!!
آیدی تلگرام t.me/formasil

نویسندگان

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

چند روزیست که پریشانی در این بهار طوفانی،هیاهوی غریبی از جنس _نمی دانم_ بر این دشت خشکیده دلم چنبره زده

یاد روز اول مدرسه رفتن افتادم،روزی که مادرم با همون دل شوره و استرس مادری، ولی محکم و در ظاهر با نشاط، پسرش رو تا مدرسه رسوند

یه دنیای جدید و متفاوت که حس گم شدن و هیچ بودن به آدم دست میده(البته اگه همیشه مسافر باشی و غریب و تازه وارد)

به هر حال آدما(کمتر) هر لحظه و ثانیه تفکرات شون در حال تغییر و تحوله...روزی رو به یاد میارم که از بس منفعل و ضعیف بودم که به خاطر باخت تیم محبوب!چقدر گریه که نمی کردیم...یا اون روزی که همه ی سعی و تلاشم قبول شدن تو یه رشته ی خوب دانشگاهی بود...بزرگ و بزرگ تر شدیم تا رسیدیم به آرزوی پول و ثروت و مقامی که بهش نرسیدیم و رسیدیم به اون چیزی که گمشده ی همه ی ماست

چیزی که باعث شرف انسان بر فرشته شد و دشمنی قسم خورده ای را به جان خرید.

در این تلاش رسیدن به بی نهایت و هرگز نرسیدن

اصلا" رسیدن مهم نیست، چون رسیدنی نیست. در مسیر بودن مهمه

(تلخ کنی دهان من، قند به دیگران دهی

نم ندهی به کشت من،آب به این و آن دهی)

انسان جستجوگری در مسیر شدن..این هر لحظه شدن رو دوست دارم، این تفاوتی که با دیروز دارم

در آرزوی روزی؛ یا ایتها النفس المطمئنه،ارجعی الی ربک راضیة مرضیه............



انصافا یکی از زیبا ترین غزل هاست


من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست برتابم

بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم

تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی

و گر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم

مرا روی تو محرابست در شهر مسلمانان

و گر جنگ مغل باشد نگردانی ز محرابم

مرا از دنیی و عقبی همینم بود و دیگر نه

که پیش از رفتن از دنیا دمی با دوست دریابم

نگفتی بی‌وفا یارا که دلداری کنی ما را

الا ار دست می‌گیری بیا کز سر گذشت آبم

زمستانست و بی برگی بیا ای باد نوروزم

بیابانست و تاریکی بیا ای قرص مهتابم

حیات سعدی آن باشد که بر خاک درت میرد

دری دیگر نمی‌دانم مکن محروم از این بابم



سعدی

تا وقتی که قراره تنها تو موضع شعار بمونیم و تمام هم و غم، بر و بچه های حزب اللهی، بلند کردن صداشون باشه که به کربلا برسه و خود بی بی امشب دعوتت کنه و ایوان نجف عجب صفایی داره و و و ...تو شعار بمونه و هیچ حرکتی برای رشد علمی و اعتقادی خودش نکنه و برعکس، اشباع شده باشه از یه سری اطلاعات تلگرامی ،واتساپی...نباید انتظار بهتر شدن اوضاع را داشت.
هر روز و هفته یه بحثی تو فضای مملکت میپیچه و این دسته و اون دسته به هم می پرن و همدیگر رو به حماقت متهم میکنن، فارغ از بر حق بودن یا نبودن هر کدوم از این عزیزان، به نظر میاد که بهتر باشه به جای این سگ و گربه بازی،تلاش کنیم که فاصله رو کمتر کنیم و از تعصبات بی جا خودداری کنیم.
اگر فضا علمی و مستدل بشه و واقعیت ها رو بهتر دید و همچنین خطوط قرمز را کمتر کرد.....حتما این مشکلات حل شدنی اند..عاقبت لجاجت دشمنی و کینه است