ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
این بیت می خواد فقیر بودن و هیچ بودن انسان در مقابل ذات اقدس خداوند رو نشون بده یا ایها الناس انتم فقرا الی الله، عجز انسان در برابر تقدیر الهی و محتاج بودن هر لحظه ی انسان ها در جهان هستی
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز کآغوش که شد منزل آسایش و خوابت
با توصیفات بیت قبلی که اوج احتیاج انسان رو نشون میداد تو این بیت میگه
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
با وجود چنین سرپرستی حیف نیست که به موجودات فقیر و بدون قدرت دیگه ای پناه ببری..تو برای هدف دیگه ای آفریده شدی
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
با این اوضاع و احوال که به غیر خدا پناه برده ای و استعداد الهی رو در غیر جای خودش داری به هدر میدی انگار که از دایره لطف پروردگار خارج شدی