فرم اصیل

بردگی یعنی دیگری فکر کند و تصمیم بگیرد و من عمل کنم t.me/formasil

فرم اصیل

بردگی یعنی دیگری فکر کند و تصمیم بگیرد و من عمل کنم t.me/formasil

فرم اصیل

در گذر از مسیر پر پیچ زندگی، شاید رها کردن خرافات و تعصبات گره خورده به عقاید ضعیف و وهمی بزرگترین کار باشد
همه ی ما خواسته ،ناخواسته درگیر چنین مشکلی هستیم
امتحان کن!!
آیدی تلگرام t.me/formasil

نویسندگان

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حقیقت تلخ است از آن رو که ایمان را نابود می کند» ثبت شده است

هر چیزی به موقعش خوبه از وقتش که بگذره دیگه ارزشی نداره

از جمله های بسیار منفور ☝️☝️☝️
در کل از چیزایی که ارزش گذاری اون کار مربوط به دیگری باشه متنفرم (یا شایدم وانمود می‌کنم متنفرم) 
اول کسی که باید بهش ارزش بدیم خودمون هستیم و به تبعش ارزش تفکرات خودمون
به دروغ نزدیک تره این که بگم از تعریف و تمجید بدم میاد یا نسبت به سرزنش و سرکوفت بی تفاوتم اما اینکه تمام ارزش های زندگی یا اکثرشون بر مبنای نظر دیگران بچرخه این نادیده گرفتن خودم هست و کسی که خودش در نظر خودش کم ارزش باشه چطور میتونه دم از انسانیت و ارزش بزنه؟؟


انتظار در فرهنگ ما با منجی و منجی با مهدی موعود گره خورده است..
انتظار چون دربردارنده‌ی امید هست مانع از پوچ گرایی است...
قومی که گذشته‌ای پر درد دارند(عاشورا) محرکی برای زنده نگه داشتن آرمان هایشان و آینده‌ای رؤیایی ( امیدوار به آمدن آن روز) و حالی که در کشمکش بین این دو فراموش شده...

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست.
(آنچه که از تفاسیر آمده و رایج بین عموم است) 
انتظار همانگونه که گفته شد امید را در جامعه تزریق می‌کند و شاید در نگاه اول مثبت و دارای آثار زیادی باشد اما از نگاه این کمترین این مطلب کم و بیش همانند   مسکن(به تشدید کاف) های امروزی است درد را تسکین می‌دهد اما از بین نمی‌برد شاید در کوتاه مدت مؤثر به نظر بیاید اما همانطور که تاریخ و قلب شهادت می‌دهد، در بلند مدت مرضی لاعلاج بوجود می‌آورد که از دست رفتن حال و دفن شدن استعداد ها بزرگ ترین ضرر آن است...
شما و این سؤال
 انتظار
امید
آینده
؟؟

هر کس به نوایی برسد طغیان کند..
برخی کلمات در باور توده‌ی مردم بار منفی دارند...شاید به مرور زمان این بار معنایی ایجاد شده باشد و در اصل ترجیحی به هیچ کدام از طرفین نداشته باشد...
یکی از این کلمات طغیان است...
طغیان به معنی سرکشی، شورش، عصیان آمده است..
در این حدیث از علی(ع) در نهج البلاغه چنین روایت شده که هر کس به نوایی برسد طغیان می‌کند ولی در این طغیان سرزنشی برداشت نمی‌شود
در سوره‌ی علق وقتی به آیه‌ی 
کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى ﴿۶﴾
حقا که انسان سرکشى مى ‏کند (۶)
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿۷﴾
همین که خود را بى ‏نیاز ببیند (۷)
می‌رسیم باز هم توبیخی بابت این طغیان برداشت نمی‌شود.. 
براستی چرا طغیان  کردن این همه بار منفی به خود گرفته است؟؟
شاید سرکشی نسبت به وضع موجود بیشتر کاسبان و متعصبان را ناراحت کند.. 
مگر پیغمبر بزرگترین طغیان گر تاریخ نبود.؟ .. مگر نه بی نیازی(صمد) صفت خداست؟؟ 
و ما انسان ها خلیفه خداییم  و باید آینه‌ی این بی نیازی باشیم؟ 
کسانی مخالف طغیان هستند که با تغییر شرایط منافع شان به خطر می‌افتد 
همانا انسان طغیان میکند همین که خود را بی نیاز ببیند
دوست دارم که یک طغیان گر باشم

تا مدتی پیش فکر می‌کردم که مسلمان بودن مزیتی است برای هر مسلمانی
اما هر چه فکر می‌کنم یقینم بیشتر می‌شود که مسلمان بودن بیشتر از آن چه فکر می‌کردیم که تعریف باشد سرزنش است... مسلمان یعنی کسی که در زندگی تسلیم خداوند است، حال آنکه خداوند انسان را خلیفه خود قرار داد تا خدایی کند... به نظر اسلام برای کسی است که هنوز به خداوند ایمان نیاورده است... کسی که به خداوند یکتا ایمان بیاورد خدایی می‌کند

تصمیمی که الان میگیری فقط به اون لحظه برنمی گرده..ده، بیست سال، عمری زندگی کردی تا در اون لحظه چه چیزی رو انتخاب کنی
کسی رو واسه انتخاب کردن یا نکردن چیزی نباید مؤاخذه کرد.. شاید تو فکر می‌کنی واسه تو اشتباه بوده،نمیتونی به خاطر این فکر، عمر گذشته‌ی دیگری رو زیر سؤال ببری
ما همیشه بودن ها رو بیشتر می‌بینیم اما چیزهایی که نیست رو نمی‌بینیم... توجه داریم پدر برای فرزندش امکانات تهیه کرده... گوشی داره.. ماشین داره.. خونه داره... محبت داره اما شاید آزادی رو نبینیم، شرایط اجتماعی رو نبینیم.. فرهنگ خانواده رو نبینیم، تاثیر دوستان رو نبینیم... اصلا فکر نکنید این یعنی هر کسی هر کاری انجام میده درسته یا اشتباهه.... درست یا اشتباه بودن کار کسی به ما ربطی نداره باید به این توجه کنیم که کسی الکی تصمیم نمیگیره، به هر حال، عمر گذشته تاوان تصمیم حال هست... (این نه یعنی مشورت نکنیم ولی باید توجه داشت که خود این فرهنگ مشورت ریشه‌ در گذشته فرد داره)

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

انسان های ایدؤلوژیک مردم را به دو دسته تقسیم می‌کنند
1- ابزار
2-دشمن

آدم‌هایی که فقط هدف رو دنبال می‌کنند در زندگی چیزی به نام اخلاق ندارند اگر می‌بینی گاهی خوبند (یا خیلی هم خوبند) فقط اینو به یاد داشته باش هنوز عصبانی شون نکردی، هنوز خلاف اعتقادشون کاری نکردی
آدم‌هایی که انسان ها رو نه به خاطر وجود شون، فقط به خاطر اعتقادات، تنفر یا دوست دارند... با چنین آدم هایی معاشرت نکنیم... نادیده بگیریم

آرام و بی صدا بدون هیچ تلاشی در حال غرق شدن، غرق در بی تفاوتی

بی تفاوتی نسبت به همه آدم ها و همه افکار مبهم شان

بیدل چه خوب گفته؛ 

                                در دشت توهم جهتی نیست معین
                                ما را چه ضرور است بدانیم، کجاییم

موجودی ضعیف در دنیایی که نه ابتدایی برایش متصور است و نه انتهایی

دنیایی که در آن همه میگویند ما درست میگوییم و همه هم درست میگویند 

دیگری را می کوبند و سینه ها را جلو و گردن را کج.... مهم نیست.. اصلا مهم نیست که کدام حق است دیگری باطل.... اصلا باشد، حقیقت را کجا باید پیدا کرد؟ حقیقتی که خود از ترس نابودی در گوشه ای پنهان شده و این حق،  از کسی انتظار دارد پیدایش کند که خود در این دنیای هزار رنگ گم شده...شاید این خود حقیقتی گم شده باشد که؛  همه شما حقیقتید و باید حق را که خود شمایید پیدا کرد....جالب شد....  واقعاً که خنده دار است نه با حالت مسخره، نه،  فقط باید مثله دیوانه ها خندید.... 

 

 

t.me/formasil آیدی تلگرام

 

#اشعار سنگین بیدل دهلوی

#جملات فیلسوفان غربی​​​​

#چرا حقیقت تلخ است

#خدای حقیقی کجاست در کدام مذهب

#دین حق کدام دین است

 

حقیقت تلخ است

این جمله از بس تکرار شده شاید به دنبال دلیلش نبودیم شاید هم چون دنبال حقیقت رفتن دشوار است یا چون فهمیدن دردسر است فقط به همین اکتفا کردیم و ندانستیم چرا حقیقت تلخ است؟ 

عکس نوشته ای خواندم منتسب به یکی از فیلسوفان غربی، یادم نیست که بود ولی مرا به فکر برد.... حقیقت به خودی خود تلخ نیست بلکه از آن رو(تلخ است)  که ایمان و باوری را نابود می کند...  

تلخ است چون باور و ایمان را از بین می برد... 

مگر ایمان چیست که رها کردن آن دشوارترین کارها است؟ 

ایمان یعنی مقدس بودن، یعنی خط قرمز، محترم بودن

حال تصور کن با چیزی که عمری زندگی کردی و دنیایت را بر محور آن چرخاندی ناگهان متوجه شوی که اشتباه بوده.. چه حسی دارد؟؟  حیرت، سرگردانی، نا امیدی، حرف مردم، الان چه کنم؟، و در آخر ادامه مسیر گذشته و فراموشی این که حقیقت چه بود... 

ما نمی توانیم گذشته را، زندگی بیست، سی، چهل سال قبل را نادیده بگیریم؟ 

حقیقت تلخ است از آن رو که تعصب را نشانه گرفته... ایمانی که دیگر دلیلی برای آن نیست پافشاری بر آن یعنی تعصب

 

بیابید تعصب را رها کنیم، 

اگر ایمان ما فقط حقیقت باشد با فهمیدن اشتباه خود تعصبی نداریم و به راحتی باور غلط را کنار می زنیم

#جملات سنگین نیچه#فلسفه غرب#مارتین هایدگر #دکارت

#ایمان یعنی چه #حقیقت تلخ است